کد مطلب:180103 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:386

ماجرای شتر امام سجاد
امام سجاد علیه السلام شتری داشت كه 20 بار (و به نقلی 22 بار) سوار بر آن، برای سفر حج به مكه رفته بود و در تمام این مدت حتی یك تازیانه به او نزده بود، از این رو آن شتر، محبت و عظمت اخلاقی امام را احساس نموده بود.

هنگامی كه امام سجاد علیه السلام در بستر شهادت قرار گرفت به فرزندش امام باقر علیه السلام در مورد آن شتر چنین فرمود:

«من با این شتر بیست بار به مكه رفتم و حج به جا آوردم، و در تمام مدت رفت و برگشت، حتی یك تازیانه به او نزدم، هنگامی كه از دنیا رفتم، هرگاه شتر مرد او را دفن كن تا درندگان گوشت او را نخورند چرا كه رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر شتری كه در هفت حج، در عرفات توقف كند، خداوند او را از شتران بهشت قرار می دهد و نسل او را پربركت می نماید.»

امام باقر علیه السلام به این وصیت عمل كرد. [1] .

و نیز امام سجاد علیه السلام در شب آخر عمر، به امام باقر علیه السلام فرمود:

«امشب همان شبی است كه به من وعده ی (رحلت از دار دنیا) داده شده است، به تو سفارش می كنم، برای شترم اصطبلی بساز و همواره علوفه اش را فراهم كن.»

هنگامی كه امام سجاد علیه السلام از دنیا رفت و پیكر مطهرش را



[ صفحه 142]



به خاك سپردند، چیزی نگذشت كه آن شتر از اصطبل بیرون شد و كنار قبر امام سجاد علیه السلام آمد و گردنش را روی قبر نهاد، در حالی كه ناله می كرد و اشك از چشمانش سرازیر بود.

در روایت دیگر آمده: آن شتر سراسیمه از چراگاه آمد و در كنار قبر خوابید و گردنش را روی قبر نهاد و در خاك غلطید. [2] .

ماجرا را به امام باقر علیه السلام خبر دادند، آن حضرت به بالین شتر آمد، او را بسیار پریشان دید، فرمود: «اكنون بس است، برخیز برو خدا تو را مبارك گردانید.» شتر برخاست و رفت، ولی طولی نكشید كه بار دیگر بازگشت و در كنار قبر امام در خاك غلطید، اشك ریخت، باز امام باقر علیه السلام به بالین او آمد و فرمود: برخیز برو، ولی این بار شتر برنخاست. امام باقر علیه السلام به حاضران فرمود: «رهایش كنید كه در حال وداع است.» آن شتر سه روز به همان حال بود تا مرد. [3] .

آری، شتری كه سالها با صدای ملكوتی و مناجاتهای جانسوز عرفانی امام سجاد علیه السلام خو گرفته بود و همواره از محبتهای سرشار آن امام همام برخوردار بود، نتوانست رنج فراق آن حضرت را تحمل كند. از این رو جان سپرد.


[1] بحار، ج 46، ص 70.

[2] اصول كافي، ج 1، ص 468 - بحار، ج 46، ص 148.

[3] انوار البهيه، ص 198 - بحار، ج 46، ص 148.